وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

دیدار رستاخیز در ازبکستان (بخش دوم: سمرقند)


سمرقند

در سمرقند بودی ...

آنچه در پی می‌آورم، معرفیِ بخشی است از فرهنگی کهن. محوطه‌ی تپه‌ای وسیع بر فراز سمرقند را شهر افراسیاب می‌نامند. در اینجا کاوش‌های باستانشناسان گوشه‌هایی از تمدنی مدفون را نمایان ساخته است. دیوارنگاره‌ها، استودان‌ها و سکه‌های شهریاران ساسانی ... همه پراکنده در قلمروی به وسعت 219 هکتار.

همه چیز گواهی می‌دهد بر نفوذ دین زرتشت در این ناحیه. این "افراسیاب" هم که شاه ِ تورانی‌ست در "شاهنامه"، به درستی نام‌اش را بر این تپه‌ی کهن داده است.

این وظیفه و خویشکاریِ من است که بنویسم درباره‌اش و تصاویرش را منتشر سازم. چنین خواهم کرد در ادامه‌ی گفتارِ "دیدار رستاخیز در ازبکستان".

 

تصاویر 1 و 2: عکس‌های قدی و بزرگی که از شهرِ افراسیاب گرفته‌اند و در موزه‌ی افراسیاب، مجاور تپه‌های باستانی ِشهر کهن نگهداری می‌شود.



تصویر 3: نمونه‌ای از کاسه‌های سفالین یافت شده در "شهر افراسیاب" که در پس‌زمینه‌اش نقش هدیه‌آورندگانِ تخت جمشید را قرار داده‌اند و بیننده میتواند به مقایسه‌ی این کاسه با کاسه‌ای که در دست هدیه‌آورنده است پردازد.


تصویر 4: سکه‌های ساسانی با نقش شهریاران ساسانی

1- پشت و رویِ سکه‌ی وَرَهرام (بهرام ) پنجم. دو مغ، برسم به دست، در دو سوی آتشدانی ایستاده‌اند که از میان آن سری هویداست. این سر، نماد گفتگو با آتش است یا توان و روحِ آتش ِبهرام یا "اهورا مزدا" ؟

2- پشت و روی سکه‌ی خسرو دوّم. دو مُغ در دو سوی آتشدان ایستاده‌اند در حالیکه عصا یا شمشیری را هر یک در جلوی خود گرفته‌اند و در پشت آتشدان در خط آسمان، تصویری از هلال ماه و یک ستاره دیده میشود.


تصویر 5: استودان‌های سفالین که زرتشتیان برای نگهداری استخوانهای  درگذشتگان استفاده میکردند و زمان آنرا سده‌ی 7 میلادی نوشته‌اند ــ به عهد ساسانی. فرم آنها، به لحاظ غنی بودن تزئینات، از نمونه‌های ایرانی پیشی میگیرد. از جمله تزئینات ِاین استودانها، فرم خاج‌مانندی است که بر بدنه‌ی بعضی از آنها وجود دارد.

 
 

تصویر 6: دیوارنگاره‌های سُغدی شهر افراسیاب

1- تصویری از سه مرد در جامه‌های سپید که آنکه در جلوست کلاهی بر سر دارد و دوتای پشتی سربندی بسته‌اند.



2- بر نقشهایی که بر جامه‌ی مرد جلویی بود دقیق شدم: حیوانی غریب با سری شبیه روباه و بالهایی در دو سو و دمی شبیه سگ آبی! این نقش را بر لباسها و پارچه‌های عهد ساسانی و حتی ظروف و ابریقهای این عصر زیاد می‌بینیم. با خود اندیشیدم: "سن مورو"؛ و یاد مقاله‌ای افتادم که در این باره از "هانس پیتر اشمیت" خوانده بودم.


در پایان بازدیدم از موزه‌ی افراسیاب، به بخش معرفی نسخه‌های خطی آن رفتم. مینیاتور عجیبی دیدم از یکی از نسخه‌های "ظفرنامه"؛ ظفرنامه‌ی شرف الدین علی یزدی. صحنه‌ی همخوابگی "امیر تیمور" است با "دلشاد" در سراپرده‌شان در باغی مصفا. این کتاب به شرح حوادث تاریخی از تولد تیمور در 736 در شهر کش تا مرگ او در شعبان سال 807 در اترار پرداخته و البته حوادث متعاقب مرگ تیمور در بین شاهزادگان و سپاه تا فتح سمرقند نیز در کتاب آمده است. ولی حیرتم از این است که چطور این نقش با این همه بی‌پروایی در این نسخه کشیده شده؟!




"سمرقند"؛ سمرقندِ من.

اقامتم کوتاه بود در "سمرقند". در همین کمی هم دلباخته‌اش شدم.

نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه / نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل

و میخوانم:

خیز تا خاطر بدان تُرک سمرقندی دهیم / کز نسیم‌اش بوی جوی مولیان آید همی




نظرات 5 + ارسال نظر
فرهاد نظری پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:01 ب.ظ

هو

یاغش عزیز و بزرگوار

سلام
گزارش سمرقند زیبا را دیدم. ممنونم. اما اگر من به جای تو بودم هرگز در کنار امیر خونخوار و جاه طلبی چون تیمور لنگ عکس نمی گرفتم. ازبکها کسی را ندارند که به او مباهات کنند و سخت به دنبال یافتن و دست و پا کردن هویتی برای خودند. از این رو تیمور لنگ را می ستایند مجسمه اش را در سمرقند و شهرسبز به طرز دیوانه واری بزرگ می سازند.

آیا ما ایرانیان باید در کنار مجسمه این فرد عکس یادگاری بگیریم؟ من باشم این کار را نمی کنم.

سپاس

قربانت

فرهاد عزیز،
سپاس برای بازدیدت از وبلاگم و نظرت.
عکس گرفتن من در کنار این تندیس، به معنی ستایش تیمور نیست.
گاهی توان و نیرو، به دست دیوانگانی چون او می‌افتد
تا با اراده‌ای سهمگین به مصاف انسانیت آیند.
"سمرقندِ" زیبا ولی تا حدی وامدار اوست، چرا که جاه طلبی‌اش در بلند-آوازه ساختنِ نام این شهر و معماری تیموری، اکنون از میراث ارزشمند جهانی است.
پاینده باشی

فواد دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:23 ق.ظ http://hadefasel.blogfa.com

سلام
ممنون از پیام زیبات...
خیلی دوست دارم نقاشی های سغدی را از نزدیک ببینم
جداً تصمیم خوبی گرفتی و سفر به جایی رفتی...
شرمنده که هنوز نتونستم ایران آذین و ابرخشت را آماده کنم
کمی درگیری دارم...ان شاءالله سه شنبه عازم قزوین زنجان و اردبیل هستم جهت کار و تحقیق...
با سپاس

علیرضا دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:09 ق.ظ http://arlyrics.persianblog.ir/

یاغش عزیزم
استاد و پژوهشگر امروز و دوست و همراه دیروز
مطالب تو را می خوانم یاغش جان و معمولن از صفحه ی تو یک کپی می گیرم ... سفرت به سمرقند را خواندم و دیدم و خیلی دلم آب شد !!!
حصار ترانه رو به روز کردم :
- آلبوم جدید مهرزاد اصفهانپور
- آرش تبار / ترانه : علیرضا حسینی / موسیقی : دکتر چراغعلی / خواننده : امیر تاجیک
- مهدی موسوی
ترانه ی آرش تبار را در وبلاگ بخوان : کمانداری کمانگیرم ، شهاب تیزرو تیرم ، منم هم ریشه با آرش ، که جانبازی ست تقدیرم
برقرار باشی یاغش جان

ستوده سه‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 05:29 ب.ظ http://friendfeed.com/negargari

سلام.
جای ما رو خالی میکردی :)

احمد خامه یار دوشنبه 18 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:33 ب.ظ http://arch-wonders.blogfa.com

سلام
با تشکر از جنابعالی و با آرزوی موفقیت برایتان،
تعداد زیادی از تصاویر وبلاگ باز و نشان داده نمی شود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد