وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

نخستین جملات آناهید

اوّل، کلمه بود و کلمه نزدِ خدا بود و کلمه «خدا» بود... 

دخترم آناهید، این روزها نخستین جملات خود را می‌گوید. البته ماه‌هاست که حرف میزند؛ ولی اینکه جمله‌ای منظم و مرتب برای ادای منظور و مقصود خود بگوید را تازه امروز به شیرینی ازش شنیدم: میخواست با مادرش بره بیرون واسه خرید. منم دراز کشیده بودم و چُرت میزدم. اومد سمتم و خیلی راحت گفت: بابا تو بخواب، ما داریم میریم شاپینگ!

ای جونم، به "خرید" میگه "شاپینگ"