«از زبانزدهای یونانی، یکی هم این است که "اگر دیدید یکی بیش از حد درستکار و صادق است، نباید دنبالش رفت. غیر انسانی است که با هر گونه وسوسه مخالفت کنی"» (ص 11).
«حاصل کار آن کسی که دیروز اعلام کرد که وظیفه اش تجدید بنای یونان باستان و فرهنگ والای بیزانس است (چه جادوی وحشتناک و خطرناکی) با اینانی که امروز به قول خودشان در حال بنای فرهنگ مسیحی یونان هستند، دقیقاً یکی است. آنها به یک اندازه بوی تعفن می دهند و دست به اعمال مشابه می زنند: زندان، تبعید، شکنجه، سانسور و پلیس مخفی» (ص 28).
« او به من خیانت کرده بود. به من باورانده بود که فناناپذیر است و بعدش مرده بود. هیچ چیز در شخصیت و یا زندگی او گواه بر آنکه مرگ بتواند روزی دستگیره ای برای خود پیدا کند نبود. بله، چنین انسان هایی وجود دارند. آنها آنقدر سرشار از زندگی-اند که آدم نمی تواند مرگشان را باور کند» (ص 42).
« ... او اشرافزاده ای بود که تحمل آنرا نداشت که ببیند بربرها از او قوی ترند. خودش را در یکی از اتاقهای کوچک خانه اش زندانی کرده بود و دایم با یک دسته ورق فرسوده برای خودش فال می گرفت» (ص 68).
«بعضی وقتها در زندگی مردم اتفاقات عجیب و غریبی رخ می دهد. آنها همدیگر را می بینند؛ از همدیگر خوششان می آید؛ ولی در این میان، یک چیز بیان نشده، یک نوع توافق بیان نشده-ی متقابل، آنها را قانع می کند که حالا نه. آنها قول می دهند که بعداً وقتی "موقع-اش" رسید همدیگر را بار دیگر خواهند دید» (ص 107).
از کتاب "دختر یونان (خاطرات ملینا مرکوری)". ترجمه علی شفیعی. نشر چشمه. تهران، 1379.
بیست سال پژوهش و کار میدانی، کم نیست؛ سفر به گوشهگوشهی مرز پُر گهر و مطالعهی یادمانها و میراث معنوی آن. و آنجا که پای داوری تاریخی در میان است، بیاعتنا بودن به خوشآمدِ این و آن و همنوا با ندای وجدان خود برای ایران و ایرانی از واقعیت خویش گفتن -آنچنان که بوده است و نه آنسان که میخواهیم بوده باشد- ... فضیلتی که اغلب پژوهشگران، بیبهره از آناند و محافظهکارانه و عافیتاندیشانه از آن دوری میجویند.
تحقیقات همهجانبه در معماری، باستانشناسی، نجوم و اسطورهشناسی، زبانشناسی، مردمشناسی و صنایع دستی ایران. و تلاشی ارزشمند تا ماحصل پژوهش سالیان در "فرهنگنامهی ایران" جمع آید. مستقل، تنها و نستوه.
چنین پژوهشگری که زمینههای تخصصی مختلف را حیطهی مطالعات بیستسالهاش ساخته، البته نمیتوان مبرّی از خطا و اشتباه دانست. ولی نخست باید به احترام تلاش سالیانش بر پای ایستاد و دستاش را به گرمی فشرد، و بعد خطاهای پژوهشیاش را نه از باب مچگیری، که برای بهبود کار یادآوری نمود.
برای آشنایی بیشتر با ویرایش جدید "فرهنگنامهی ایران" و ارتباط و همکاری با آن، این صفحه را مطالعه فرمایید. برای دیدن بخشهایی از فرهنگنامه بصورت آنلاین، اینجا کلیک کنید.