وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

چهارصد ضربه: شأن یک معلم


... اگر به کارگاه ِ یک پارچه‌باف بروید، می‌بینید که او پرده و پارچه می‌بافد، و می‌گویید که این آدم ِ با ارزشی است.

وقتی به دکان یک آهنگر می‌روید، می‌بینید که او بیل و کلنگ و پتک و گاوآهن می‌سازد؛ می‌گویید که او آدمی است که کارش مورد نیاز است و وجودش به‌درد‌ـ‌بخور و ضروری است. شما به این آدم‌ها، به این کارگران درود می‌فرستید.

ولی وقتی به خانه‌ی یک معلم وارد می‌شوید، می‌بایست بیشتر احترامش بگذارید و به او درود ِ فراوان بفرستید! زیرا می‌دانید او چه می‌سازد؟

- او روح و اندیشه‌ی انسان را می‌سازد! او "خیش" ِ کشاورز، و پارچه‌ی بافنده و بیل و کلنگ ِ آهنگر را در اختیار دارد و کار هنری و بزرگ خداوند را روی زمین به نمایش درمی‌آورد و جلوه می‌بخشد، که در حقیقت بازسازی ِ "آینده" نام دارد.


"ویکتور هوگو"  (ناپلئونی ِ کوچک- ترجمه‌ی ناصر ایراندوست- انتشارات اکباتان- تهران- 1368-ص 63)

نظرات 4 + ارسال نظر
ریحانه صفاری یکشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:13 ق.ظ

مثل همیشه پر از رگه های انسانیت.

سپاس.

امیتیس یکشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:40 ب.ظ http://amitis64.blogfa.com

جالب بود
خصوصا اینکه عنوان مطلب (چهارصد ضربه) با محتوی (مطالبی در رابطه با معلم) آدمو می کشونه سمت معلم فیلم 4صدضربه
نزدیکی دائو با افکار کوروش شاید شبیه مفهوم رنگ سفید در فرهنگ های مختلف باشه

ممنون از نظرتان.
با تیزبینی به کنایه ام به فیلم "چهارصد ضربه" ی "فرانسوا تروفو" و مسئله ی آموزش و تعلیم و تربیت پی بردید.
در مورد دوم نیز با شما موافقم.

امیتیس چهارشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:39 ب.ظ http://amitis64.blogfa.com

پی بردن به این قضیه و یادآوری فیلم چهارصد ضربه به گمانم خیلی تیزبینی نمی خواست. خصوصا کسی که ادعای فیلم سازی داره.
در مورد دوم هم به همین خاطر بین علما اختلاف افتاده بود. اصل یا ریشه ی کلمه با معنای آن در فرهنگ ها . اقوام . زمان ها و مکان های مختلف اصل اختلاف شد.
می تونید توی سایت عکس ها رو ببینید. (خانه ی عکاسان ایران). البته کتاب هم که هست. هرچند دیدن عکس در سایز 50×70 از نزدیک لطف دیگه ای داره.
شما هم بهروز باشید.

البته نمی دانستم که شما از اهالی ِ هنر هفتم هستید ...
به هر رو، بسیاری به راستی نمی دانستند که منظور من از "چهارصد ضربه" چه بوده است!

پیروز باشید.

نیوشا خدادادی سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:14 ق.ظ

درود
به نظر من پاسخ جناب دکتر نیکنام بسیار هوشمندانه بوده است
چون این متون و کتاب هایی که شما اشاره کردید مجموعه ای از قوانین و قواعد اجتماعی و سیاسی و اخلاقی آن روزگاران بوده اند که در کتابی جمع آوری شده اند و اگرچه بخش هایی از این قوانین بر مبنای فرهنگ ایرانیان و باورهای زرتشتی نوشته شده اند اما نمی توان و نباید آن ها را دستورات دین زرتشت نامید
امتیاز آیین زرتشت نسبت به سایر ادیان در همین است که از جانب زرتشت دستورات لایتغییر یا تغییر ناپذیر به مردم ابلاغ نشده است و در گات ها همه جا به خردگرایی سفارش شده است
در آیین زرتشت در هر زمان برای اعمال روزانه و امور قضایی و اجتماعی و... با مراجعه به خرد جمعی قوانین و قواعدی وضع میشود و گاه در تنظیم این قواعد از سنت ها هم پیروی می شود اما این به این معنی نیست که این قوانین عینا دستورات الهی است
علت این امر هم این است که وحی در آیین زرتشت جایگاه ندارد و آیین زرتشت یک آیین خردگرا است
برای همین اگر واقعا به این آیین خردگرایی یا جهان بینی علمی پایبند باشیم دین در تضاد با علم قرار نمی گیرد ( همچون ادیان سامی ) و در عوض کاملا به روز و همگام با علم خواهد بود

درود. خوب بود که نظرتان را زیر همان پُست مربوطه میگذاشتید!
نمی خواهم ناراحت شوید، ولی شما اصلاً دین زرتشت را نمی شناسید. آنچه گفتید نفی کننده‌ی "وندیداد" است و شرع استواری که دین زرتشت دارد. اگر همین حرفی را که اینجا به من گفتید، جلوی یک دیندار واقعی زرتشتی مانند یک پارسیِ هندی بزنید، با شما مجادله میکند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد