وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

تدقیقات زرتشتی (بخش دوّم)

  

تدقیقات ِ زرتشتی (بخش دوّم)


نخستین سرزمین و کشور نیکی که من آفریدم، «ایران ویج» بود بر کرانه ی رود ِ «دایتیا» ی ِ نیک ...

(اَوستا- وندیداد- فرگرد یکم- بند 3)

 

 

ای خورشید تیز اسب! برآی! از فراز البرز برآی و در درازنای ِ آسمان به چرخش درآی و بر جهان فروغ بیفشان ...

["اناهیتا" گوید:] ای کودک! من ترا در زادن و بالیدن پاک می کنم. ای زن! من نیرو و تن ترا بی آلایش می کنم. من ترا زنی پر فرزند و پر شیر می کنم ...

(اَوستا- وندیداد- فرگرد 21- بندهای 5 و 6)

 

"وندیداد" نوزدهمین نَسک (دفتر) از نسکهای بیست و یک گانه ی اَوستای روزگار ساسانیان بوده و گذشته از "گاهان" تنها نسکی از اَوستا ست که به همان صورت کهن برجا مانده است. بیشترین بخش مباحث حقوقی و فقهی "وندیداد" را در کتابهای پهلوی مانند "دینکرد"، "بندهشن"، "گزیده های زادسپرم"، "ارداویراف نامه"، "شایست-نشایست" و کتابهای روایات نیز به همان صورت یا با اندک دگرگونی می بینیم.

"وندیداد" دارای 22 فرگرد (فصل) به شرح مختصر ِ ذیل است:

فرگرد 1: نام و نشان شانزده کشور اهورا آفریده و آفرینش آفتهای اهریمن در آن کشورها
فرگرد 2: داستان ِ جم (جمشید)

فرگرد 3: چگونه می توان زمین را شاد نمود – در ستایش ِ کشت و زرع و آبادانی زمین- احکام حمل مرده و شرایط تشییع میت- گناه دفن مردگان و حکم شرعی آن ...
فرگرد 4: احکام اندر باب ِ عهد و پیمان- احکام و حدود انواع ضرب و جرح- لزوم ازدواج و ...
فرگرد 5: شرح چگونگی سرایت ناپاکی مردار – وظایف مزداپرستان و احکام درباره ی رفتار با مردگان- احکام تطهیر خانه ای که در آن کسی بمیرد، احکام طهارت زنی که فرزندی مرده به دنیا آورد ...
فرگرد 6: احکام درباره ی آلوده شدن آب روان و چاه و زمین، روشهای تطهیر و حدود شرعی ِ آلوده کنندگان ...

فرگرد 7: احکام درباره ی کیفیت و کمیت نجاست جامه و بستر مرده و چگونگی تطهیر آن- احکام درباره ی تطهیر غلات و علوفه و هیزم و چوب هایی که در اثر تماس با مردار، ناپاک شده- شرح میزان ِ دستمزد و حق العلاج پزشکان- احکام تطهیر زمین هایی که در آن مردگان را دفن کرده اند- احکام برای آب نوشیدن زنی که بچه سقط کرده- احکان تطهیر ِ ظروف- احکام درباره ی گاوی که مردار خورده باشد ...
فرگرد 8: چگونگی ِ غسل ِ مس میت یا بَرِشنوم؛ شرح احکام تطهیر و تغسیل، تطهیر با گومیز، تطهیر و روش خاک مالی و ...- احکام و حد شرعی درباره ی گناه لواط- شیوه و احکام تطهیر انواع آتش ...
فرگرد 9: روش ِ بنای ِ بَرِشنوم گاه و اعمال تطهیر آن- روش پیکار با دیو نَسو یا دیو لاشه و مجازات کسی که آداب برشنوم و نیرنگ را با سهل انگاری بجا آورد ...

فرگرد 10: ادعیه ی تسخیر ِ دیو ِ نَسو ...
فرگرد 11: آداب و ادعیه ی تطهیر ِ خانه، آتش و آ
ب و مردم دیندار و ...
فرگرد 12: آداب ویژه و رسوم معهود نگاهداشت یاد ِ فرد ِ درگذشته و دوری گزینی ِ خویشان و بستگانش از اجتماع
فرگرد 13: حدود و مجازات شرعی کسانی که سگ را بکشند و یا آزار دهند- صفات سگ ...
فرگرد 14: کفاره و مجازات کشتن سگ ِ آبی
فرگرد 15: پنج گناه ِ کبیره که ارتکابشان موجب حد شرعی مرگ است: 1) تبلیغ دینی دیگر جز آیین ِ زرتشتی 2و 3) خوراک نامناسب به سگ دادن و آزار رساندن سگ 4 و 5) نزدیکی با زن ِ دَشتان (حیض) و زن ِ آبستن

- احکام درباره ی دختری که نامشروع آبستن شده- گناه سقط جنین و احکام آن- احکام نگهداری کودک نامشروع- احکام نگهداری از سگ ِ آبستن ...
فرگرد 16: اجکام درباره ی دَشتان یا حیض- ایام دشتان و چگونگی غسل و پاک شدن زن ِ دَشتان- مجازات لمس و نزدیکی با زن ِ دَشتان ...
فرگرد 17: آداب چیدن ِ ناخن و مو ...

فرگرد 18: ویژگی های روحانیون و لزوم آگاهی از انجام شعایر و آداب دینی- در ستایش ِ هم پیمانی ِ "خروس" با "سروش"- لزوم صدقه دادن- گفت و گوی "سروش" با دیو ِ "دروج" (دروغ)- احکام احتلام و غسل جنابت- گناه زنا و زناکاری و روسپی گری و حدود و مجازات آن ...
فرگرد 19: نبرد "زرتشت" با "اهریمن" و پرسش های "زرتشت" از "اهورمزدا" برای تبلیغ ِ دین و نبرد با دیوان و دیوپرستان- سرنوشت ِ روان پس از مرگ و در گذر از چینود پُل- خشم اهریمن از تبلیغ دین توسط زرتشت و سرزنش ِ دیوان که در مأموریت ِ خود ناکام مانده اند
فرگرد 20: درباره ی نخستین پزشک و درمانگر- ادعیه ی ضد بیماری
فرگرد 21: در ستایش ِ گاو ِ نخستین- ادعیه ی ستایش ابر و باران و خورشید و ماه و ستارگان ...
فرگرد 22: شرحی از ستیز "اورمزد" با "اهریمن"

 

منابع:

اَوستا، کهن ترین سرودهای ایرانیان- گزارش جلیل دوستخواه- نشر مروارید- تهران 1370.

وندیداد- گزارش هاشم رضی- نشر فکر روز- تهران 1376.



  

چنان دید گوینده یک شب بخواب            که یک جام مى داشتى چون گلاب‏

دقیقى ز جایى پدید آمدى            بران جام مى داستانها زدى‏

بفردوسى آواز دادى که مى            مخور جز بر آیین کاوس کى

 

از اوایل قرن بیستم، هرچه بر دامنه ی دانش ِ اَوستاشناسی در مجامع ِ غربی افزوده می شد، این سخن نیز بیشتر بر زبانها بود که "وندیداد" چه در اصول و چه در فروع با اندیشه ها و بیان و آموزشهای زرتشت در "گاهان" در تضاد است. سرانجام اینطور داوری شد که "وندیداد" چکیده ی باورها و برداشتهای ِ مُغان و موبدان و روحانیون بوده است و نه شخص ِ زرتشت.

در نقطه ی مقابل، پژوهشگرانی هم هستند که باور به این حرف را ساده لوحی می دانند و معتقدند که جریان دین زرتشتی یک سنت ِ پیوسته تا امروز و در طول چند هزار ساله ی تاریخ خود است و زرتشتیان تا پیش از پژوهش های اروپایی ها، آنرا به شکل خالص و درستی نگهداری کرده بودند و همه ی بخشهای اَوستا و آداب و رسوم ِ وندیدادی، بیرون از دین و آیین زرتشتی نیست.

پیش از این، درباره ی "پارسیان ِ هندی" یا گروه ِ ایرانیان ِ مهاجری که در سده های دوّم و سوّم هجری برای پاسداشت ِ دینِ خود (دین ِ زرتشتی) از ایران به هندوستان مهاجرت کردند نوشته ام. شرح مختصر سفرشان که مشهور به "قصه ی سنجان" است را پیش از این در صفحه ی بزرگداشت استاد "ابراهیم پورداود" در این نشانی قرار داده ام. علاقمندان میتوانند کل ِ "قصه ی سنجان" را به انگلیسی در اینجا بخوانند.

پارسیان ِ هندی را باید به حق دینداران ِ واقعی ِ آیین ِ زرتشت دانست. سختی و رنج ِ مهاجرت و آوارگی و تحمل شداید برای حفظ ِ دین ِ کهن به تعصب ِ دینی و وسواسی خاص در این مردم برای پاسداری از کیش زرتشت بدل شده، و این نکته زبانزد ِ همه ی پژوهندگان ِ آیین ِ زرتشت است.

در اینجا، متن ِ نامه ای که توسط ِ بانوی ِ دانشمند ِ پارسی، "پروین میستری" در پاسخ به جناب آقای "علی اکبر جعفری" نگاشته شده را می آورم. با این توضیح که آقای "علی اکبر جعفری" از جمله پژوهشگران ِ نامدارِ اَوستا و دین ِ زرتشت می باشند که مقالات ِ دینی ِ بسیاری به رشته ی تحریر درآورده اند و مدعی هستند که تنها باید "گاهان" را از "زرتشت" دانست و باقی ِ بخشهای ِ اَوستا به هیچ وجه از آن ِ زرتشت نیست. توضیحات بیشتر درباره ی اقدامات ایشان را در صفحه ی بزرگداشت سایت زیر ببینید
World Zoroastrian News Network (WZNN)


این نوشته ها و تبلیغی که ایشان داشته اند "پارسیان" را بسیار خشمگین کرده. دوست ِ پارسی ام جناب ِ آقای ِ "هوشنگ وکیل" که متن ِ نامه ی خانم ِ "میستری" را برایم فرستاده اند، در نکوهش ِ "علی اکبر جعفری" او را یک مسلمان ِ مرتد نامیده اند که اندیشه های اسلامی-اش را وارد ِ دین ِ زرتشت کرده و مؤکداً خواسته اند که برگردان فارسی ِ نامه ی دیگر خانم "میستری" خطاب به زرتشتیان با عنوان Ali Jafarey is an enemy of our religion"" را نیز در وبلاگم نشر دهم، که بنا به ملاحظاتی از انتشار آن شانه خالی می کنم ...

 

کنون من بگویم سخن کو بگفت ...


بخش اوّل نامه ی خانم ِ "میستری" با برگردان ِ فارسی ِ نگارنده
(بخش ِ دوّم نامه را در پُست آتی نشر می دهم)

دفاع از وندیداد

خانم "میستری" در شروع نامه اش، دوستانی که از او درباره ی "وندیداد" پرسیده اند را مخاطب قرار داده و بیان می دارد که «وندیداد یکی از 21 نَسک ِ اصلی ِ اوستا ست» ایشان تأکیدی بر عدد 21 دارند و اشاره می کنند که «دعای ِ "یثا اهو وئیریو" دارای 21 کلمه است، 7 کلمه در 3 خط».

ایشان در ادامه می گویند که «وندیداد، نوزدهمین و تنها نسک کامل برجا مانده از اَوستا ست؛ نَسکهای دیگر اَوستا ، تماماً از بین رفته و یا بخشهایی از آنها از بین رفته است؛ "گاثاها" نیز از  نسک ِ برجا مانده ای موسوم به "ستَوت یَسن نَسک" می باشد. "یَشت" های ِ ما نیز از نَسک ِ موسوم به "بَغان نَسک" است؛ بنابراین کل این ادعیه و متون به یک میزان مقدس است».

«اخیراً، در سال 1998، "علی جعفری" حمله ای به "وندیداد" را آغازید که باعث شد بسیاری از اعضای ِ سنتی جامعه ی زرتشتیان در دفاع از وندیداد و دستوران ِ دستور، "آذرباد ماراسپند" به پاسخگویی پردازند.» 

«همانگونه که ما انسانها "تن"، "شعور و ادراک" و "روح" داریم، عالم وجود نیز "هستی"، "نیستی" و "گیتی" دارد. به همین تشبیه، هر دینی قواعد ِ خود را دارد: ادعیه، مباحث معنوی و اصول و الاهیات، و یا رموز ِ خاص ِ خود را. دین ِ ما نیز سه دادنامه/دین نامه ی خود را دارد: "داتیک" (احکام و قوانین و حدود شرعی)، "هادَگ مانسرئیگ" (ادعیه و اذکار و سرودهای ایزدان) و "گاثانیک" (مباحث مینوی و خداشناسی). این سه بخش ِ جدای ناپذیر ِ دین ِ ماست.»

_____________________________

خانم "میستری" سپس شرح کوتاهی از اقدامات ِ آقای "علی جعفری" که باعث رنجش ِ جامعه ی زرتشتیان شده، ارائه می دهند؛ اینکه آقای جعفری ظاهراً با همراهی موبدان ِ موبد ِ ایران، مدعی شده اند که «وندیداد ِ مقدس» ربطی به آیین زرتشت ندارد، و جهت اجرای ساده ی مراسم مذهبی، به آیین هایی نظیر "برشنوم"، "نیرنگ دین" و ... ایراد وارد کرده اند و نیز جسارتی را نیز به دستوران ِ دستور "آذرباد ماراسپند" «که زرتشتیان در نمازها و دعاهایشان، نام ایشان را در کنار نام ِ پیامبر، اشو زرتشت، می آورند» روا داشته است. ایشان دلیل خود را از پاسخگویی در اینترنت، اعتراض به این بدعت گزاری ِ دینی عنوان می کنند.

ایشان در ادامه توضیحی درباره ی تشریفات ِ دینی ِ "نیرنگ دین" ارائه می کنند. "نیرنگ" از جمله کلمات دینی زرتشتی است است که پس از رواج ِ اسلام در ایران، رفته رفته از معنی ِ اصلی ِ خود منحرف گشت و از آن سحر و طلسم و شعبده و افسون و حیله اراده کرده اند؛ حال آنکه "نیرنگ" اسمی است که به یک دسته از ادعیه ی مخصوص (ادعیه ی مشکل گشا) داده شده که زرتشتیان در مناسک مذهبی خود می خوانند و به زبان ِ امروزی باید آنها را "دعا" نامید:
«نیرنگ دین، هسته و مغز ِ دین ِ ما ست، چرا که مورد ِ استعمال ِ "نیرنگ" در همه ی مراسم ِ دینی ِ پایه، نظیر ِ "نوجوت" (جشن ِ دینی ِ تکلیف و آغاز بلوغ) و برشنوم و ... می باشد. دلیل ِ ایشان (آقای جعفری) در چنگ و دندان نشان دادن به "وندیداد" برای این است که "نیرنگ" در آن (وندیداد) با مفهوم خالص و پاک ِ خود نمود دارد، حال آنکه از نظر ِ آقای ِ جعفری و ایرانیان ِ مسلمانی که ایشان به دین ِ زرتشتی درآورده اند، "نیرنگ" زائد و بیهوده است. در واقع این "وندیداد" است که دست ِ این آقایان را در حذف ِ "نیرنگ" بسته ا
ست.» [خانم ِ "میستری" با نیش و کنایه اشاره ای دارد به اینکه چون افراد ِ مسلمان ِ تازه زرتشتی شده نمی توانند "نیرنگ" بخوانند، در پی ِ حذف ِ آن برآمده اند!]

خانم ِ "میستری" ضمن تأکید مجدد بر نقش ِ مذهبی "نیرنگ" به هنگام ِ تلاوت ِ آیه های وندیداد و نیز نقش ِ آن در مراسم "برشنوم" (غسل مقدس) طی ِ ایام ِ 9 روزه  و نیز ایام ِ 7 روزه ی متوالی ِ مراسم ِ "یزشن" (نماز گزاری) و قرائت 72 هات ِ یسنا ... خطاب به آقای جعفری می گویند که: «وندیداد، (بر خلاف تبلیغات شما) بخش مهمی از گفتارهای ِ وحی شده ی الهی بر اشو زرتشت، و جزئی از 21 نَسک ِ اَوستا ست.»

در ادامه، خانم "میستری" به ذکر روایتی که دستوران ِ دین در کتاب ِ "دینکرد" (تألیف سده ی 9 میلادی) آورده اند، می پردازند و چنین بیان می کنند که: «همه ی بخشهای مندرج در 21 نَسکِ (دفتر) اَوستا (مشتمل بر "یَسنَه"، "یشت ها"، "وندیداد" و "گاثاها") توسط "اهورامزدا" بر "زرتشت" وحی شده است. اشو زرتشت، متعاقباً این 21 نَسک را در سه دسته طبقه بندی نمود: "داتیک" ، "هادَگ مانسرئیگ" و "گاثانیک". از این 21 نَسک بیشتر آنها در گزند ِ زمان، همه یا بخشی از متن شان آسیب دیده و از بین رفته، به جز "وندیداد" که تماماً برجای مانده است.»

"داتیک" مشتمل بر احکام و قوانین و حدود شرعی است و "وندیداد" (نسک 19) در آن طبقه بندی می شود، اشاره ی خانم ِ "میستری" به کتاب ِ سوم ِ "دینکرد" و روایتی از سه دادنامه ی جدایی ناپذیر ِ دین ِ مزدایی است:
«از دادنامه ی "داتیک" می توان فتواهای ِ دین نامه ی "هادَگ مانسرئیگ" و "گاثانیک" را ، و از دین نامه ی "هادَگ مانسرئیگ" می توان فتواهای دادنامه ی "داتیک" و کارنامه ی ورجاوند ِ "گاثانیک" را ، و از "گاثانیک" ، فتواهای دین نامه ی "هادَگ مانسرئیگ" و "داتیک" را استخراج کرد.»
«این پاسخی روشن و قاطع است به آنهایی که با سفسطه بازی می کوشند تنها "گاثاها" را کلام اشو زرتشت معرفی کنند و "وندیداد" و باقی بخشهای ِ اَوستا را از نوشته های دوره های بعد بدانند.»

«دلیل اینکه نمی توان هیچ یک از سه بخش اَوستا را جدا از هم دانست، این است که بخش ِ دنیوی ِ این جهانی با بخش ِ معنوی ِ آن جهانی از درون به هم متصل اند. بنابراین "گاثاها" و "وندیداد" هم از درون به هم متصل اند. "گاثاها" نمی تواند بدون ِ "وندیداد" وجود داشته باشد چرا که هریک مکمل ِ دیگری هستند! همانگونه که "بدن"، "ذهن" و "روح" با هم در ارتباط هستند، بخشهای ِ سه گانه ی عالم ِ وجود ("هستی" یا "روح ِ جهان"، "نیستی" یا "جهان ِ ماورا" و "گیتی" یا "کالبد و تن ِ جهان) نیز با هم در ارتباط اند. به طریقی مشابه می توان در تمام آیه های ِ اَوستا ارتباط ِ تنگاتنگ  و یکپارچگی ِ سه بخش ِ "داتیک" ، "هادَگ مانسرئیگ" و "گاثانیک" را دریافت. »
«بنابراین تبلیغ ِ اینکه "وندیداد" غیر ِ زرتشتی است، توهین به مقدسات است! "گاثاها" هرچند از متون ِ اولیه ی برجسته شمرده می شوند، ولی در واقع پاره ای از اَوستا هستند و جدایی ناپذیر از بخش های "داتیک" و "هادَگ مانسرئیگ".»

«در کتاب ِ سوم ِ "دینکرد" این نکته مورد تأکید و تأیید است که:
(مجتهد ِ اعلم) از درونه ی سخن ِ "داتیک" ، که در بر دارنده ی برترین ِ دانش ها در زمینه ی گیتیانه ترین کارهای ِ گیتی است، فتوایی سازگار با فتواهای "هادَگ مانسرئیگ" و "گاثانیک"، و از درونه ی سخن ِ "گاثا" که در بر دارنده ی برترین ِ دانش ها درباره ی مینُوانه ترین ِ کارهای ِ مینوی است، فتوایی سازگار با "هادَگ مانسرئیگ" و "داتیک"، و از درونه ی "هادَگ مانسرئیگ"، که در بر دارنده ی برترین ِ دانش ها درباره ی میانین ترین کارهای ِ میانین ِ میان ِ جهان ِ مینوی و گیتیایی است، فتوایی سازگار با "گاثاها" و "داتیک" صادر کند.»

«از روایت بالا در "دینکرد" می توان ادعا کرد که اَوستا بسیار جامع است و در بر گیرنده ی دانش ِ معنوی و روحانی، متافیزیکی و دنیوی است و جدا کردن (بخش های مختلف آن) "وندیداد"، "گاثاها"، "یَشت ها" و "یَسنا" از یکدیگر ، بدعت و الحاد است.» ...


  

Defence of the Vendidad

by Mrs. Pervin Mistry


Dear Friends,

Thanks for your interest. Some of you have written to me and asked questions about the Vendidad. It is one of the original 21 Nasks, based on the 21 staot (resonant frequency) of the Ahunavar Manthra. (Yatha Ahu Vairyo has 21 words, 7 words in 3 lines each.) This is the 19th Nask and the only one to survive in its entirity. Most other Nasks are lost; wholly or partly. The Gathas are also from the last (21st) Nask known as Staot Yasn Nask. Our Yashts are from the Bagan Nask (14th in number). Hence, as you will see, all our prayers and scriptures are holistic.

Some years ago, in 1998, Ali Jafarey had attacked the Vendidad and many traditional Zarthushtis had replied in defence of the Vendidad and also in defence of our saintly Dasturan-e Dastur Adarbad Maraspend. Attached please find what was written then about the Vendidad. Just as we have body, mind and soul, the universe has hasti, nisti and geti (spiritual, proto-physical and physical worlds). Similarly, every religion too has its laws, its prayers, and its spiritual aspect or the occult (mystic) side of it. Our religion too has the essential 3 divisions, Datic (laws), Hadha-Manthric (prayers) and the Gathic (spiritual aspect). These are inseparable as will be proven from the attachment below.


Defence of the Vendidad

August 12, 1998

Recently, on the Internet (Z. Mailing List), Mr. Ali Jafarey has referred to the Mazdayasni Religion as a "cult" in need of reforms! His latest claim is that he, together with a mobedan-e mobed of Iran, declare the Holy Vendidad unZarthushtrian! This, in order to strike off the sacred rituals of "barshnum", "hom", "nirangdin", etc. with just one stroke of the pen! Mr. Jafarey has also indulged in name-calling the saintly Dasturan-e Dastur Adarbad Maraspend whose name is included in our prayers together with Asho Zarathushtra's. This is the reply I have given on the Internet and hope many others will join me in protest to these heresies.

The ritual of "nirangdin" is the core of our religion because "nirang" is consumed prior to all other fundamental rituals such as navjote, ashirvad, barshnum, navar, maretab. The reason for scrapping the Vendidad is because the consecrated "nirang", a pure substance, held to be so for many millennia, is now considered impure by Mr. Jafarey and other Irani Muslims who are proselytized to our religion by him. If "nirang" is to be eliminated, the Vendidad stands in the way!

The fact is, "nirang" is consecrated and alchemized to the purest liquid only through the ritual of "nirangdin" wherein two priests recite the holy manthra of the Vendidad through the night. This miracle of creating "ab-e zar" (spiritual drink or "nirang") is performed only after both priests undergo vigorous "barshnum" (sacred ablution) for 9 days, and perform the Yasna (Ijeshne) for 7 consecutive days. The ritual of Ijeshne includes pounding the "hom" and reciting the 72 "ha" of the Yasna. (Some "ha" are also included in Atash niyayesh, Avan niyayesh, Kem-na Mazda, Hom and Haptan Yashts, Afrin of Dahman, Gah prayers, etc.) Therefore, in order to do away completely with our rituals and manthravani, Mr. Jafarey, together with a mobed of Iran, conspires to declare the Holy Vendidad unZarthushtrian! The Vendidad is not unZarthushtrian; it is very much a part of Asho Zarathushtra's Own Divine Revelation - a part of the 21 Nasks based on the Ahunavar Manthra.

It is of paramount importance to all Zarthushtis to KNOW what the Deen Dasturs of Iran have revealed about the Vendidad in the Dinkard (written in 9th century A.D.). Dinkard, Book III, chapter VII, and Book VIII, chapter I (Sacred Books of the East, vol. 37, Delhi, 1988), reveal that the entire Avesta (including Yasna, Yashts, Vendidad, Gathas), was contained in the 21 Nasks (volumes) revealed by Ahura Mazda to Asho Zarathushtra. Each of these 21 Nasks was based on the 21 varied "manthric" sounds embodied in our Yatha Ahu Vairya. Asho Zarathushtra subsequently divided the 21 Nasks into 3 categories: Datic, Gathic, and Hadha-manthric. Most of these 21 Nasks are entirely or partly lost, except the Vendidad which has survived in its entirety.

Dinkard, Book VIII, chapter I, (Sacred Books of the East, vol. 37, Delhi, 1988) states: "And the reason of the triple division of the reckoning of revelation is the exposition of all knowledge and duty, and the kinds of knowledge and action in the same revelation are these three that have been written." (The words "these three" refer to Datic, Gathic, Hadha-manthric divisions.) Ibid, "Also in the Ahunavair, which is the basis of the reckoning of revelation, are three metrical lines (gas); the first chiefly indicates the Gathic lore, the second the Hadha-manthric lore, and the third the Law." (The "Law" is identified with the Datic teachings, specifically with the Vendidad.) This proves that even the Ahunavar Manthra itself contains in its three lines all three divisions of Datic, Gathic, Hadha-manthric portions, indicating the three divisions to be inseparable. Further, it is also stated in the same chapter: "In all three divisions all three are found; in the Gathic are the Hadha-manthric and Legal, in the Hadha-manthric are the Gathic and Legal, and in the Legal are the Gathic and Hadha-manthric." (Emphasis mine.) This proves, beyond a doubt, the fallacy of those who maintain that only the Gathas are the words of Asho Zarathushtra and all else is written later, or that the Vendidad is unZarthushtrian!

The reason for not segregating any of the three divisions is because the worldly and spiritual existences are essentially inter-connected; therefore, the Gathas and the Vendidad are also inter-related. The Gathas cannot exist without the Vendidad as each is complementary to the other! Just as body, mind and soul are inter-connected, the physical, ultra-physical and spiritual worlds are also inter-connected. Similarly, the Gathic, Datic and Hadha-manthric portions are essentially integrated in every aspect of "manthra" to reflect the coexistence of the three. Therefore, it is a sacrilege to declare the Vendidad "unZarthushtrian"! The Gathas, although the most pre-eminent, are only a fragment of the Avesta, and are inseparable from the Datic and Hadha-manthric portions.

Dinkard, Book III, chapter CLXI (Sacred Books of the East, vol. 37, Delhi, 1988), confirms: "Also to the statement in the Law - which is superior knowledge about the worldly existence - is allotted the worldliness of the Hadha-manthric and also of the Gathic; to those in the Gathas - which are superior knowledge about the spiritual existence - is allotted the spirituality of the Hadha-manthric and even that of the Law; and to those in the Hadha-manthric - which is superior knowledge about things intermediate between the spiritual and worldly existences - is allotted the intermediate matter of the Gathic and also of the Legal."

From the above statement in the Dinkard, it can be asserted that the Avesta is holistic; it contains knowledge about the spiritual, metaphysical and worldly existences; it is heresy to separate the Vendidad, Gathas, Yashts, Yasna, from each other...


 

گفتارهایِ وابسته: 

- تدقیقاتِ زرتشتی (بخش سوّم) 

- تدقیقاتِ زرتشتی (بخش اوّل) 

 

نظرات 22 + ارسال نظر
پرویز رجبی سه‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:39 ب.ظ http://parvizrajabi.blogspot.com/

یاغش عزیز
متاسفانه باید بگویم که وندیداد جز دو فرگرد اولش ننگ نامه ای است که به خواندنش حتی نمی ارزد.
اگر زرتشت این کتاب را می دید شرمش می شد. البته نظر من حجت نیست.

استاد ارجمند
با سلام
من نیز از وندیداد دفاع نمی کنم. تنها از باب پژوهش نظر پارسیان هندی را درباره ی آن منعکس ساخته ام.
پاینده باشید استاد.

فواد سه‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:10 ب.ظ http://hadefasel.blogfa.com

تشکر زیبا بود و مثل همیشه علمی...

سپاس فواد جان برای بازدیدت و لطفی که داری.

رابعه چهارشنبه 8 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:36 ب.ظ http://amitis64.blogfa.com

سلام من هنوز فرصت نکردم مطالب جدیدتون رو بخونم
اما دیشب به کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت جلد اول (مشرق زمین گاهواره ی تمدن) مراجعه کردم و لیست نوشته های زرتشت و حجم آن ها در پاورقی صفحه ی ۴۲۳ اورده شده. حتی بلایی که سر آنها اومده. و اینکه اصلش دست چه کسی بوده. نمی دونم اون کتاب رو مطالعه کردید یا نه.
یا اینکه بهش دسترسی یا نه.
فکر کنم بتونه بهتون کمک کنه. کما اینکه همه ی ما می دونیم این کتاب به عنوان مرجع تو همه ی جهان پذیرفته شده.
اگر به کتاب دسترسی ندارید من می تونم برگه های کتاب ام رو (چند صفحه ی مربوط به پارس رو) اسکن کنم براتون ایمل کنم.

سلام و سپاس.

تعارف، بگیر و نگیر دارد. اگر برام ایمیل کنید ممنون می شوم:
yaghesh_kazemey@yahoo.com

پرویز رجبی چهارشنبه 8 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:20 ب.ظ http://parvizrajabi.blogspot.com/


آخه پسر خوب و عزیز و عجول
در انتخاب تیتر کمی احتیاط به خرج بده.
هرکدام از این نوشته ها شناسنامه ای هستند برای دانشمندی جوان و نباید ابتدا به ساکن شایبه ای نادرست فراهم بیاورند. من موفقیت و پیشرفت و شهرت ترا آرزومندم و مخالفتی با تو ندارم.

سپاس استاد.
حق با شما ست. از این پس در انتخاب تیتر نوشته هایم دقت بیشتری می کنم. ترجمه ی یک متن دینی کار دشواری ست. امیدوارم نظرتان را درباره ی برگردان ِ فارسی ِ نامه ی خانم میستری -که بخش نخست اش را منتشر کردم- برایم ارسال دارید تا از آن بیاموزم.
پاینده باشید استاد.

فریبرز آذرپندار پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:11 ق.ظ

کتاب وندیداد ننگ نامه نیست.البته شاید برای منکران خدا و دین ستیزان ننگ نامه باشد... ننگ را کسانی باید بر خود بخرند که سالها مهره سیاهی بنام ناصر پورپیرار را در دامن پرورانندند و حرفهایی را که گفتنش را به مصلحت و موقعیت خویش نمی دیدند در دهان او گذاشتند تا بگوید.ننگ بر آنانی باد که آبرویشان در جلوی صغیر و کبیر رفته است اما هنوز هم با پرروگی تمام اظهار فضل می کنند...

فاطمی پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:59 ق.ظ http://zartoshtimosalman.parsiblog.com/

سلام بر همگی
بنا به پیشنهاد دوست عزیزم احمد در ذیل پست قبلی در این وبلاگ تارنمای «گفت و گو» را ویژه گفت و گو میان مسلمانان و زرتشتیان راه اندازی کردم. از همه عزیزان زرتشتی و مسلمان دعوت می کنم تا در این گفت و گوها شرکت فعال داشته باشند. سپاس

arya پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:09 ق.ظ

اگر انیرانیان موسوم به پارسیان هند پارسی هستند پس در هند چه غلطی میکنند؟!!برای حفظ دین زرتشت به هند فرار کرده اندعجبا!!دین زرتشت یعنی ایران پس اگر کسی برای (حفظ دین زرتشت)از ایران فرار کرده متواند مطمئن باشد که دین ندارد البته میتواند بگوید دارم که دروغ میگوید و توصاحب وبلاگ چرا از انها حمایت میکنی الله میداند و تو

بهتر است "پارسیان" را از یاری هایی که به بهدینان ِ ایران رساندند، خوب بشناسید و بدانید که اگر آنها نبودند هم اکنون هیچ نشانی از دین زرتشت در ایران نبود.
دوست ِ ارجمندم آقای فرید شولیزاده، نزدیک به 4 سال پیش، در شور ِ جوانی و با تعصب، مقاله ای در شرح وضعیت ِ رو به زوال ِ بهدینان ِ ایران پیش از یاری ِ پارسیان نوشته اند:
http://azarpad.persianblog.ir/post/39

بخشی از نوشتار ایشان:
«در سال 1223 یزدگردی (عهد ناصرالدین شاه قاجار)، زمانی که روانشاد "مانکجی لیمجی هاتریا" به نمایندگی ِ پارسیان بمبئی برای تحقیق از چگونگی احوال زرتشتیان به ایران آمد، تعداد افرادی که قادر به درک و تفسیر گاتها و متون ِ بایسته ی دینی و پهلوی بودند، به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسید ...»

بقیه اش را هم خودت بخوان!
پیروز باشی.

رابعه پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:03 ب.ظ http://amitis64.blogfa.com

من تا شنبه در سفر هستم. حتما شنبه صفحات مربوط به کتاب رو براتون میل می کنم

مینا جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:58 ب.ظ http://www.acls.blogfa.com

درود .

خانم میستری حق دارند آزادانه از دینشان دفاع کنند مانند مسلمانان امروز ( گرچه می بینیم که بیشتر افراد متعصبانه دفاع می کنند) شاید هم حق با خانم میستری باشد و وندیداد هم مانند بخشهای دیگر اوستا به زرتشت پاک وحی شده باشد . اما این پرسش برای من پیش آمده که :

آقای جعفری نخستین و تنها کسی نیست که گفته است وندیداد از آن زرتشت و گفته های زرتشت گرامی نیست بسیاری از دین پژوهان و زبانشناسان بر این باور هستند و سد البته که بیشتر بیشتر این دین پژوهان و زبانشناسان ایرانی نیستند . چه طور است که کسی به آنها اعتراض نمیکند؟
حتی اگر سخن اشتباهی هم درباره ایران بگویند و کاملا آشکار باشد این سخن نادرست است کسی به آنها اعتراضی نمیکند . اصلا کاری با سخن درست یا نادرست نداریم . این قضیه جدا بودند وندیداد را بیشتر ایرانشناسان پذیرفته اند اما کسی بدآنان اعتراض نکرده ( نمیگویم باید اعتراض کرد یا نکرد) میگویم خیلی ها این باور دارند البته باور ایرانشناسان بر پایه زبان به کار رفته در این متون است یعنی زبان به کار رفته در وندیداد جدیدتر است نسبت به زبان گاتاها .

درود.
ظاهراً آقای "جعفری" از دین ِ پدر و مادر ِ خود -اسلام- برگشته و به دین ِ زرتشتی درآمده اند و سالها پیش توسط موبد "رشید شهمردان" سدره پوش شده اند.
و ظاهراً آقای "جعفری" تا کنون توانسته اند مسلمانان و حتی مسیحیان ِ بسیاری را با برداشت هایی که خود از گاثاها ارائه داده اند، به دین ِ زرتشتی درآورند و خودشان هم آنها را سدره پوش کرده اند.

همه ی دعوای ِ "پارسیان" با ایشان در همین است که "پارسیان" کل ِ اقدامات ِ ایشان را بدعت گزاری ِ دینی می دانند و معتقدند که آقای ِ "جعفری" تلفیقی از باورهای اسلامی و زرتشتی را به نام ِ "زرتشت" تبلیغ می کند و حال آنکه به زعم ِ پارسیان ، اینکار گناهی بزرگ است و به اصالت ِ دین و آنچه آنها طی ِ سالیان حفظ کرده اند آسیبی جدی می رساند.

مینا جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:05 ب.ظ http://www.acls.blogfa.com

من فکر میکردم آقای پرویز رجبی نویسنده کتاب شهریاری ایلام و شاگرد آقای والتر هینتس به عنوان یک ایران شناس و نویسنده کتاب دیدگاهشان را هیچ وقت مانند یک شخص معمولی بیان نکنند.

حتی اگر وندیداد از آن زرتشت هم نباشد ( یا باشد) یا واقعا بد باشد ایشان نباید اینگونه سخن میگفتند . از شخص پژوهشگر و استاد چگونه میتوان انتظار داشت که درباره کتابی یا نوشته ای بگوید به خواندنش نمی ارزد.

تعصب و استبداد زاییده و زاینده تعصب و استبداد هستند .

من هم تعجب کردم که ایشان در بدو امر و در یک کلام اینطور درباره ی "وندیداد" قضاوت کردند.
به قول ِ شما اگر هم این دفتر از اَوستا واقعاً بد باشد -که از پارسیان نقل کردم که برایشان عزیز است- نباید آنرا بی مطالعه و یکسویه رها کرد، چرا که بسیاری از آگاهی های ارزشمند از فرهنگ و باورهای ِ دینی ِ ایرانیان در عهد ِ ساسانی را در خود دارد.

مینا جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:10 ب.ظ http://www.acls.blogfa.com

استاد کاظمی گرامی سپاس از اینکه از پایگاه ما دیدن کردید
و شادمانم که از آن نوشتارها استقبال کردید .

نوشتار استاد نفیسی تنها یکبار چاپ شده بود آنهم در رزونامه ای که بارها و بارها بسته میشد و شاید افراد کمی توانسته بودند آنرا بخوانند کار بسیار خوبی میکنید که پیوند آنرا در پایگاه خودتان میگذارید چون افراد بیشتری می توانند آنرا بخوانند .
با سپاس از شما

مینا جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:11 ب.ظ

راستی پیوند پایگاهتان را در پایگاه خودمان گذاشتم

سپاس.
به امید خدا، در 16 مهر همزمان با "مهرگان" من نیز به گفتار ارزشمند ِ پایگاه شما در ذکر ِ مهرگان -در کنار ِ مطلب ِ خاص ِ این جشن- لینک خواهم داد.

مینا جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:26 ب.ظ http://www.acls.blogfa.com

با عرض پوزش آقای پرویز رجبی مترجم کتاب ارزنده شهریاری ایلام هستند بنده به اشتباه گفته بودم نویسنده.

فاطمی جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:13 ب.ظ

درود
جناب آقای کاظمی
از تلاش شما برای دست یافتن به جواب پرسشم تشکر می کنم. در حقیقت این کار وظیقه زرتشتیان بود. آنها باید قدردان شما باشند.
سؤال این بود: چه مقدار از کتابهای معتبر از آیین زرتشت باقی مانده است؟
در بخش اول «تدقیقات زرتشتی» از کتابهایی نام بردید که مربوط به عصر ساسانیان و بعد از آن بود. گفتم که ساسانیان دو هزار سال بعد از زرتشت زندگی می کردند. بنابر این چنین کتابهایی حجت نخواهند بود. چگونه باور دارید که یک آیین دو هزار سال دست نخورده باقی بماند؟
در بخش دوم، وندیداد را معرفی کردید و تلاش دارید آن را به عنوان یکی از آثار کهن زرتشتیان معرفی کنید. نوشته را اینگونه می آغازید:
«"وندیداد" نوزدهمین نَسک (دفتر) از نسکهای بیست و یک گانه ی اَوستای روزگار ساسانیان بوده و گذشته از "گاهان" تنها نسکی از اَوستا ست که به همان صورت کهن برجا مانده است. بیشترین بخش مباحث حقوقی و فقهی "وندیداد" را در کتابهای پهلوی مانند "دینکرد"، "بندهشن"، "گزیده های زادسپرم"، "ارداویراف نامه"، "شایست-نشایست" و کتابهای روایات نیز به همان صورت یا با اندک دگرگونی می بینیم.»
ظاهرا منظور شما از «کهن» عصر ساسانیان است و برای اثبات قدمت این کتاب، به کتابهای عصر ساسانیان و بعد از آن استناد می کنید که قسمتهایی از وندیداد را نقل کرده اند. لازم نیست اینقدر به زحمت بیفتید. فرض را بر این می گذاریم که یقینا وندیداد با همین کمیت و کیفیت در عصر ساسانیان وجود داشته است. اگر می گویید: دیدگاه موبدان در عصر ساسانیان است که در این صورت حجت نیست و اگر بگویید از دوره های قبل به دست آنها رسیده، چگونه ثابت می کنید کسی در طول دوهزار سال قبل از ساسانیان آن را جعل نکرده باشد؟ چگونه ثابت می کنید که سخن زرتشت در این مدت که ابزار نوشتن بسیار اندک و ابتدایی بوده، صحیح و سالم به عصر ساسانیان رسیده است؟
خانم پروین میستری نیز چنین چیزی را اثبات نکرده است. در پیامهای بعدی به نوشته ی خانم میستری بیشتر خواهم پرداخت.
بهترین روش و اطمینان بخش ترین شیوه برای به دست آوردن سخنان پیامبران و امامان، همان شیوه مسلمانان است. قبلا مثال زدم که اگر نویسنده ای در کتابش سخن یا رفتاری از یک امام نقل کند که تنها صد سال قبل از او می زیسته، فقها در صورتی نقل او را می پذیرند که بگوید از چه کتابی نوشته یا بگوید از چه کسی شنیده و او از چه کسی شنیده تا برسد به امام و این کافی نیست بلکه باید در علم رجال راستگو بودن نویسنده و همه این واسطه ها به اثبات رسیده باشد و الا به آن اعتماد نمی کنند.

فاطمی جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:43 ب.ظ http://zartoshtimosalman.parsiblog.com/

جناب آقای کاظمی
سلام
در همین پست نوشته اید: «پژوهشگرانی معتقدند که جریان دین زرتشتی یک سنت ِ پیوسته تا امروز و در طول چند هزار ساله ی تاریخ خود است و زرتشتیان تا پیش از پژوهش های اروپایی ها، آنرا به شکل خالص و درستی نگهداری کرده بودند و همه ی بخشهای اَوستا و آداب و رسوم ِ وندیدادی، بیرون از دین و آیین زرتشتی نیست.»
ادعای این پژوهشگران بسیار شگفت آور است. براساس چه استنادی چنین ادعای بزرگی را مطرح می کنند؟
یکی از شواهد سالم نماندن آیین زرتشت این است که برخی احکام فقهی شگفت آور وارد این دین شد و پس از مدتی از دور خارج شد. اگر آیین زرتشت خالص در میان آنها باقی مانده بود چگونه چنین اتفاقات مهمی در میان آنها رخ داده است؟! مسلما ازدواج با محارم در آیین زرتشت نبوده است اما دست کم در طول چند قرن (پیش از ظهور اسلام تا چند قرن پس از آن) این بدعت وارد این دین شد و سپس تحریم شد و شما در وبلاگم این را به اثبات رساندید. چگونه این عده از پژوهشگران این ادعا را مطرح می کنند که: زرتشتیان آیین خود را به شکل خالص و درست نگهداری کردند؟! شما باید این دیدگاه را نقد می کردید یا از نقل آن خودداری می کردید.

فاطمی جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:46 ب.ظ http://zartoshtimosalman.parsiblog.com/

جناب آقای کاظمی
درود
استناد خانم پروین میستری برای اثبات اعتبار وندیداد به کتاب دینکرد، که هزار و صد سال پیش نوشته شده، درست نیست.
خلاصه دلیل دیگر میستری چنین است که هرکس گاثاها را معتبر می داند باید وندیداد را نیز مانند آن بداند؛ زیرا آنها مکمل یکدیگرند و ارتباط و یکپارچگی میان آیه های اوستا مشهود است.
این سخن نیز از ادعاهای عجیب است مگر منظور خاصی داشته باشد که من متوجه نمی شوم. آیا نمی توان صفحاتی را در کتابی جعل کرد که مرتبط و مکمل و هماهنگ با قسمتهای دیگر باشد؟

جناب آقای فاطمی
با سلام.
من تنها تلاش داشته ام تا دیدی کلی نسبت به موضوع ِ مورد بحث مان ارائه دهم.
علت ِ اینکه نامه ی خانم ِ "میستری" را منتشر ساختم تنها به این دلیل بود که ایشان از یک خانواده ی مذهبی ِ بسیار مقید زرتشتی در هند هستند. بررسی و مطالعه ی نامه ی ایشان می تواند خواننده را با برداشت های فعلی ِ جامعه ی سنتی ِ پارسیان در مبانی دینی شان آشنا سازد.
به نظرم پاسخ ِ پرسش های ِ شما را باید اعضای ِ جامعه ی زرتشتی دهند. اگر این پرسش ها از "انجمن ِ موبدان ِ تهران" پرسیده شود، حتماً آنها از روی وظیفه ی دینی شان تلاش می کنند تا پاسخ گویند:
نشانی سایت:
http://www.anjomanemobedan.org
نشانی ایمیل:
info@anjomanemobedan.org
تلفن تهران:
88976573
(روزهای فرد 9 تا 13 و 15 تا 19)
می توانید تماس بگیرید و هماهنگ کنید و جهت گفت و گو و مناظره به پیش ِ آنها بروید.
اگر چنین کردید، حتماً خبرش را به من هم بدهید، مشتاق به دیدن ِ این مناظره هستم.

فرید شولیزاده شنبه 11 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:29 ق.ظ

برای شما یک ایمیل فرستادم

سپاس.
دریافت نمودم.

فاطمی شنبه 11 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:11 ب.ظ http://zartoshtimosalman.parsiblog.com/

آقای کاظمی
باز هم می خواهم از برهان خانم میستری در این پست مبنی بر اعتبار وندیداد بگویم. ایشان ارتباط تنگاتنگ میان وندیداد و گاثاها و دیگر بخشهای اوستا را دلیل اعتبار وندیداد دانسته است و آنها را مکمل یکدیگر خوانده است.
نمی دانم این خانم از نظر علمی در چه سطحی است. اما همینقدر بدانید که آقای هاشم رضی بیش از سی سال روی وندیداد کار کرده و نتیجه آن ترجمه وندیداد است. وی می گوید: «وندیداد از لحاظ موضوع، مباحث، اصول فکری، خداشناسی، ایزدشناسی، مسایل در باره امور شرعی و دینی زرتشتی، املا و انشا و نکات زبان شناسی و بسا مسایل دیگر با سایر بخش های اوستا تفاوت بسیار بزرگ و چشم گیری دارد که هر خواننده عادی نیز متوجه می شود ... در بسیاری موارد، میان مسائل، حدود، آداب، شعایر، دستورها و فرایض دینی وندیداد با بخش های دیگر اوستا تضاد موجود است.» (وندیداد، ج 1، ص 65 مقدمه)
وی در مقدمه همین کتاب می گوید: «وندیداد در هیچ زمینه ای با انعکاس اندیشه های زرتشت که در گاثاها به نظر می رسد، سازگاری ندارد جز نقل برخی از آیات گاثایی که آنها را نیز چون تعویذ و دعا و اذکار برای دور راندن دیو به کار گرفته اند.» (همان، ص 43)
ونیز هاشم رضی می نویسد: «هنگامی که دین زرتشتی در ری انتشار یافت و مغان آن را به ظاهر پذیرفتند، شرایع و معتقدات و مراسمی را که آشکار است نسبت به آن حساسیت فراوانی داشتند در این کتاب گرد آوردند.» (همان، ص 110)
او بخشی را با عنوان «وندیداد و مفاهیم ویژه غیر زتشتی آن» می گشاید و به تفصیل نشان می دهد که مغان اعتقادات خود را به عنوان آیین زرتشت در این کتاب گرد آورده اند. (همان، ص 110 به بعد)
او یک نمونه از همان عقاید را اینگونه ذکر می کند: «سگ آنقدر مقدس است به ویژه سگ آبی که هرگاه کسی یک سگ آبی را بکشد، نخست باید ده هزار تازیانه اسب و ده هزار ضربه تازیانه تسمه ای به وی زده شود.» (همان، ص 113)
کاظمی عزیز
من اگر جای شما بودم، زحمت ترجمه نوشته میستری را به خود نمی دادم. نباید ابهت یک نوشته انگلیسی ما را بگیرد. نوشته ی کوتاه آقای پرویز رجبی در صدر این کامنتها و نیز در ذیل پست قبلی، نشانه پختگی ایشان است و نباید مورد اعتراض قرار می گرفت.
آیینی مورد توجه عده ای قرار گرفته که مهمترین رکن آن، یعنی زرتشت در هاله ای از ابهام قرار دارد تا چه رسد به آموزه های این آیین. تاریخ تولد او را از حدود ششصد سال تا نه هزار و ششصد سال قبل از میلاد گفته اند. ابهامی از این بالاتر؟! بله، ما هم ابهامهایی در مورد تاریخ تولد پیامبر اسلام(ص) و امامان(ع) داریم اما اختلاف نظر در حد چند روز و نهایت دو سه سال است نه چند هزار سال.
آقای کاظمی
اگر بگویم هیچ چیز قابل اعتماد از زرتشت باقی نمانده، بپذیرید. امروزه هیچ چیزی را نمی توان اثبات کرد که جزء آیین زرتشت است یا سخن اوست. بله، بعضی جشنها مثل نوروز و مهرگان در ایران باستان میان زرتشتیان مرسوم بوده. همینها هم از کجا قابل اثبات است که در عصر زرتشت هم بوده است؟ زرتشتی که معلوم نیست در کدام هزاره زندگی می کرده است.

آقای فاطمی
آقای ِ "هاشم رضی" البته مقام ِ استادی بر من و همه ی پژوهشگران ِ آیین و فرهنگ ِ ایران باستان دارند.
ولی من عادت ندارم که کارهایم را ناتمام بگذارم ...
یک بخش ِ دیگر از نامه ی خانم ِ "میستری" برجا مانده است و یک بخش ِ دیگر از تدقیقات ِ زرتشتی.
تا پایان ِ هفته صبور باشید.

بامداد یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:49 ب.ظ

درود فراوان خدمت شما دوست عزیز(البته اگه اجازه داشته باشم شما رو دوست خودم بدونم) با سایت شما ازطریق سایت دکتر دوستخواه آشنا شدم(همین الان).واسه همین تا الان فرصت کردم قسمت کمی از مطالب را بخونم.امیدوارم در آینده نزدیک بتونم مابقیشونوبخونم.راستی خواستم بگم جمعه 17 مهرماه جشن بزرگداشت حافظ است. که انجمن مثنوی پژوهان برگزار میکنند.البته شاید خودتون در جریان باشید.جمعه ی پیش هم بزرگداشت مولانا بود.اگه مایل بودید تشریف بیارید.ولی تامیتونید سعی کنید بیایید.ادرس:اصفهان.دروازه شیراز- خیابان دانشگاه- بعداز سه راه توحید- بلوارخانه کارگر (دم ورودیش اتشنشانی است)- خانه کارگر تالار صفا.

درود دوست ِ ارجمند.
سپاس از اینکه اطلاع دادید.
با انجمن ِ مثنوی پژوهان ِ اصفهان از دوران ِ دانشجویی آشنا هستم و بسیار مشتاق به حضور در این نشست هستم ولی دریغ که کیلومترها دور از اصفهان در شمال ِ ایران ساکن هستم و امکان ِ شرکت در برنامه های فرهنگی از این دست را ندارم.
به هر رو جای ِ ما را سبز و خالی کنید.

arya یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:55 ب.ظ

اینکه شما از بندگان الله و رسولش هستیدو در ضمن شیعه هم هستید!! دست کم برای من پر واضح است اما اینکه اگر هندیها به بهدینان یاری نمیکردند بهدینان از بین می رفتند و دین زرتشت هم از بین میرفت!از یافته های شخصی شماست؟یا یافته های اشخاصی شبیه شما؟

"arya" جان
نه از یافته های ِ «شخص ِ من» است و نه «اشخاصی شبیه من». از نوشته های ِ یک موبد ِ زرتشتی ِ نامدار است: موبد رشید شهمردان
ایشان در ذکر خدمات ِ نماینده ی پارسیان ِ هند (مانکجی هاتریا) بسیار گویا شرح مفصلی داده اند.
نگاه کن به کتاب ِ "تاریخ زرتشتیان" :
["مانکجی" برای تعلیم و تربیت ِ جماعت زرتشتی ایران که همه عامی و بی سواد و جاهل بودند، در سال 1235 یزدگردی چند نفر از کودکان کرمان و یزد را با خود به تهران برد و در آنجا دبستان شبانروزی زرتشتیان را بنیاد نهاد و آموزگارانی چند بگماشت و به تعلیم و تربیت ِ آنها پرداخت و مرتبا مبالغی به عنوان کارمزد کودکان برای والدین آنها از طرف خود می فرستاد ...] (ص 638)
[ در ماه رمضان المبارک سنه ی 1299هجری، پس از تلاشهای فراوان پارسیان، فرمان معافیت زرتشتیان از پرداخت جزیه با مهر ناصرالدین شاه صادر شد و زرتشتیان از ستمی که در قرون متمادی روحشان را معذب می داشت آزاد شدند.
انجمن اکابر صاحبان پارسی بمبئی برای الغای جزیه، مبلغ یکصد و ده هزار روپیه خرج نمودند ...] (ص 634)
(تاریخ زرتشتیان، فرزانگان زرتشتی- نوشته ی رشید شهمردان- انتشارات فروهر- تهران- 1363 )

امیتیس دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:30 ب.ظ http://amitis64.blogfa.com

سلام
یه کتاب دیگه که به گمانم بتونه به شما کمک کنه. اینه:
زروان یا معماری زرتشتی. نوشته ی ار. سی . زنر
ترجمه ی دکتر تیمور قادری
انتشارات امیرکبیر
من خیلی مطالعه اش نکردم. ولی اگه بتونه در حد ۱۰ خط هم شما رو پیش ببره قطعا ارزشمنده
موفق باشید

سلام.
بله آنرا دیده ام. البته عنوان ِ درستش "زروان یا معمای زرتشتیگری" ست.
کتاب ارزشمندی است از "زنر".
پاینده باشید.

faranak چهارشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 11:40 ق.ظ

سپاس از سایت ارزشمندتون اگه ممکنه ترجمه فرگرد 6 وندیداد رو بزارین

ظاهراً از لینکِ زیر می‌شود کتابِ "اَوستا" (به گزارش دکتر دوستخواه) را دانلود کرد. جلدِ دوّم ِ این کتاب، ترجمه‌ی همه‌ی فرگردهای وندیداد را در بر دارد. البته پیشنهاد من این است که به جایِ دانلود، آن را خریداری کنید.
http://adyantoday.blogfa.com/post/13

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد