افسانههایِ ماهِ رنگ پریده (1)
نویسندهی دفتر ِ "از این اَوستا" را مهری به فسانههایِ ملل است؛ هرچند که او را پیوسته عزم به روایتِ داستانهایِ پارسی است، ولی هر افسانهای را بجز لعاب و کِلکِ خیالانگیزش، بهرهای است و عبرتی؛ آنسان که گوید:
تو این را دروغ و فسانه مدان/ به یکسان رَوِشن زمانه مدان/ ازو هر چه اندر خورد با خرد/ دگر بر ره رمز معنی برد/ جهان سر به سر حکمت و عبرت است/ چرا بهره ی ما همه غفلت است
افسانهی نخست: داستانِ زنِ برفی
روزی زمستانی، دو هیزمشکن، یکی پیر و دیگری جوان، در برف و بورانِ سختی در جنگل گرفتار میشوند. آن دو از شدّتِ سرما به کلبهای مخروبه پناه میبرند ... هیزمشکن ِ جوان در آن کلبه، میانِ خواب و بیداری، زن ِ زیبای ِ سفیدپوش و پریدهرنگی را میبیند که به سوی ِ دوستِ کهنسالش رفته و با دمیدنِ سرمای ِ دهانش او را بیجان میسازد ... زنِ برفی سپس رو به سوی ِ جوان میآورد، ولی در کشتناش تردید میکند و به او میگوید که به خاطر ِ جوانیاش رحم آورده است، ولی نباید این حکایت را برایِ کسی باز گوید ...
روایتِ تصویریِ "ماساکی کوبایاشی" (Masaki Kobayashi) در فیلمِ "کوایدان" (Kwaidan) ساخته ی سالِ 1964 سینمایِ ژاپن
برای دانلودِ قطعه فیلم اول، اینجا کلیک کنید!
مدتها پس از گذشتِ آن واقعه، روزی هیزمشکن ِ جوان، در راهِ خانه با دختر ِ زیبایی برخورد میکند که راهِ شهر را گم کرده است، پسر ِ جوان از دختر میخواهد که چون غروب نزدیک شده، شب را نزدِ او و مادر ِ پیرش بماند و فردا به سوی ِ شهر رَوَد ... دختر میپذیرد و آن شب میهمانِ هیزمشکن و مادرش می شود و مهرش بر دلِ آنان می نشیند و این آشنایی منجر به ازدواجش با پسر ِ جوان و اقامتِ همیشگی اش در آن روستا می شود ...
سالها میگذرد و زن و مردِ جوان، صاحبِ سه فرزند میشوند ... طی ِ این سالها، چهره و اندامِ زن همیشه شاداب و بیگزند میماند و این جوانی ِ همیشگی، زنانِ روستا را به حیرت و حسرت وامیدارد ...
روایتِ تصویریِ "ماساکی کوبایاشی" (Masaki Kobayashi) در فیلمِ "کوایدان" (Kwaidan) ساخته ی سالِ 1964 سینمایِ ژاپن
برای دانلودِ قطعه فیلم دوم، اینجا کلیک کنید!
روزی زمستانی، در حالیکه مرد به بافتن ِ پاپوشهای ِ حصیری برایِ همسر و فرزندانش مشغول است و زن به بافتن ِ لباس، به ناگاه در پرتو ِ نور ِ کمفروغ ِ شمع، مرد شباهتی عجیب میانِ چهرهی همسرش با زنِ برفی بازمییابد ... زن از نگاههای ِ خیرهی مرد پرسش میکند و مرد با خنده داستانِ برخوردِ خود با زنِ برفی را در آن سالهایِ دور شرح می دهد ...
به یکباره چهرهی زن متغیّر میشود و بدل به زنِ برفی میشود... زنِ برفی در برابر ِ مرد قرار میگیرد و با خشم و دریغ قولاش را به او یادآوری میکند و میگوید که اگر نبود وجودِ فرزندانشان، اکنون مرد را بخاطر ِ بدعهدیاش و بازگو کردن ِ آنچه که میباید به مانندِ رازی سر به مُهر میماند، مجازات میکرد ...
روایتِ تصویریِ "ماساکی کوبایاشی" (Masaki Kobayashi) در فیلمِ "کوایدان" (Kwaidan) ساخته ی سالِ 1964 سینمایِ ژاپن
برای دانلودِ قطعه فیلم سوم، اینجا کلیک کنید!
زنِ برفی، مرد را برای همیشه ترک میکند، و مرد بر رفتن ِ او گریان و داغدار میشود ... .
________________________________________________
درود به تو دوست سخن دان ,سخن سنج و سخن شناس
کسی را که یزدان فزونی دهد
سخندانی و رهنمونی دهد
درود و سپاس "گردآفرید".
سلام بر یاغش عزیز من این فیلم را سالهای قبل دیده وبسیار تحت تاثیر قرارگرفتم از یاداوریتان ممنونم
سلام.
این فیلم، همانطور که اشاره کردید، سالها پیش از تلویزیون پخش شده بود. من نیز مانندِ شما داستانش را تا کنون در ذهن داشته ام و سرانجام فرصتی شد که درباره اش بنویسم ...
چه غم انگیز
من واقعا ترسیدم ! من خیلی ترسو هستم ! ممنونم از شما ! من 11 سالمه و یه دخترم ! الان باید برم پیش بابام چون از ترس رنگم پریده و دستام میلرزه ! به خدا ! خدانگهدار !