سیدنی پولاک، کارگردان و تهیهکننده و بازیگر فقیدِ سینما، و خالق آثار ماندگاری همچون توتسی (1982) و از درون افریقا (1985) [برندهی اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی]، در فاصلهی سالهای 2000 تا 2005 مشغول تکمیل نمودن اوّلین مستند سینمایی خود بود: اسکیسهای فرانک گری.
این فیلم، برخورد افکار دو استاد سینماگر و معمار ـ که دوستان قدیمی یکدیگرند ـ را نشان میدهد. فرانک گری (فرانک گولدبرگ)، معمار شهیر سبک فولدینگ و دکانستراکشن (= استفاده از فرمهای نرم و منحنی، اشکال در هم فرو رفته و در هم تنیده؛ و به شیئ فاقد حجم مشخص، طرح معمارانه دادن)، در عالم سینما هم محبوبیت خاصی دارد. او، طراح تالار کنسرت والت دیزنی در لُسآنجلس (2003) است ــ با سطوح خارجی مفروش از ورقهای تیتانیوم که به عنوان پیچیدهترین سازهی دنیا شناخته شده. طرح دیگرش "خانهی رقصانِ" پراگ (1996 ـ با کاربری اداری)، متأثر و مُلهم از رقصهای فرد آستر و جینجر راجرز (در سالهای 1933-1949) است.
تالار کنسرت والت دیزنی در لُسآنجلس
خانهی رقصانِ پراگ
همانطور که در فیلم هم اشاره شده است، این گری بود که پولاک را برای کارگردانی انتخاب و تشویق نمود. علت این انتخاب هم، سررشته نداشتن پولاک از "معماری" بود تا دیدِ از بیرونِ یک فرد معمولی به "معماری" در طول فیلم، تکوین یابد.
سیدنی پولاک (چپ) و فرانک گری (راست)
در این فیلم، شاهد طرحهای گری از سی سال پیش تا کنون (سال 2005) هستیم: از طراحی یک انبار علوفه در کالیفرنیا (1968) [از مواد به ظاهر بیارزش و ارزانقیمت] تا ساختمانهای معظمی مثل موزهی گوگنهایم بیلبائو و تالار کنسرت والت دیزنی در لسآنجلس.
فرانک گری، روند طراحی معماری خود را با اسکیس زدن آغاز میکند؛ و همین، خمیرمایهی اصلی مستند است: فرایند تبدیل این طرحهای انتزاعی به مدلهای ملموس مقوایی و سپس اجرای نهایی با تیتانیوم و شیشه.
از نمونه اسکیسهای فرانک گری
این مستند، نه فیلمی دربارهی "نظریهی معماری"، بلکه شکافتن پوستهی این نظریه و نگاه عمیقتر به "خلاقیت معماری" است.
فیلم، غالباً با دو دوربین ضبط شده؛ که یکی، در دست پولاک است. پولاک در بخشهایی، از دوربین دستی Mini DV ـ Digital Video استفاده کرده است. استفاده از دوربین ویدئویی، با تأکید عمدی بر غیر رسمی بودنِ گفتگوها، جهت ارائهی پُرترهای صمیمیتر از این معمار بنام است.
فرانک گری و سیدنی پولاک در نمایی از فیلم
پولاک، زمان زیادی را در استودیوی «گری و همکاران» (با بیش از 140 کارمند) و نیز محوطهی بناهای ساخته شده گذراند؛ و علاوه بر مصاحبه با معماران سرشناسی مثل فیلیپ جانسون و ادوارد روشا، مصاحبههایی هم با بزرگان عالم سینما در مورد کارهای گری دارد: با افرادی نظیر مایکل آیزنر (تهیهکننده و مدیرعامل کمپانی والت دیزنی در اواخر دههی 80 و اوایل دههی 1990)، مایکل اُویتز (تهیهکننده و رئیس کمپانی دیزنی در سالهای 1995-1997)، دنیس هاپر (بازیگر و کارگردان فیلم ایزی رایدر 1969 ـ که گری برایش در شهرک ونیز لسآنجلس خانهای طراحی کرده بود) و جولیان اشنابل ( کارگردان فیلم لباس غواصی و پروانه 2007).
مصاحبه با بزرگان سینما دربارهی آثار معماری "گری". از چپ به راست: مایکل آیزنر، مایکل اُویتز، دنیس هاپر و جولیان اشنابل
بودجهی کم فیلم و موسیقی اُریجینال خوبِ آن، بعلاوهی درک غریزی پولاک از روند پردازشِ خلاقانهی معماری، مزیتهای عمدهی فیلم هستند. دوربین پولاک، روی زوایا و منحنیها و بافتها و انعکاس نورهای آثار معماری سرمست میشود؛ و بدینسان، دفتر اسکیسِ سینمایی ماندگاری از آثار این معمار معاصر بر جای مینهد.
این فیلم، در جشنوارههای بینالمللی فیلم تورنتو (2005) و کن (2006) به نمایش درآمده و نقدهای مثبتی دریافت کرده است.
بخش ابتدایی آن را (به تعجیل) زیرنویس فارسی زده و در آپارات منتشر کردهام:
تفاوت "قریه" با "مدینه" در قرآن
در آیهی 13 سورهی یاسین، وقتی که از مردم جاهل و گمراه انطاکیه سخن میگوید، آن را "قریه" مینامد. همین مکان در آیهی 20 همین سوره، زمانی که از انسان موحّدی که مردم را به تبعیت پیامبرشان میخواند ذکری به میان میآید، "مدینه" نامیده میشود.
با دقت در آیات قرآن، دانسته میشود که واژهی "قریه" در مورد شهرهایی بیهویّت که گناهکاران در آن بودهاند به کار رفته است؛ ولی واژهی "مدینه" برای شهرهایی که معنویت و هویت الهی (حتّی با حضور یک نفر) در آنها تجلّی یافته است، به کار گرفته شده است.
(شهر و معماری اسلامی، انتشارات مانی، اصفهان: 1387، صص 40-41)
بازار
اکثر کسانی که در مورد شهرهای تاریخی مسلمانان اظهار نظری نمودهاند، "بازار" را یکی از اصلیترین ارکان و اجزای آنها دانستهاند. مادّیتِ بازار، با حضور عناصر فضایی چون مسجد، تکیه، مدرسه و امثالهم تلطیف میشد. در بازار اسلامی، کاسب، حبیب خدا (حبیب الله) است و باید مراتبی را طی میکرده؛ باید درس مکاسب میخوانده و باید عضو انجمنهای فتوّتی میبوده که خویش را به مولا علی (ع) منتسب میدانستند.
(همان، صص 164-165)
تکرارهای بیریشه
منادیان معماریِ جهانی و همچنین دوستداران الگوهای خودی، برای اغفال جامعه یا اغنای خود، به تکرار (و فقط تکرار کالبد فیزیکی و نه بهرهگیری از ارزشهای) فُرمهای تاریخی دست میزنند؛ که گاه به صورت "قوس"، گاه به صورت "کاشیکاری"، گاه به صورت "حیاط مرکزی"، گاه به صورت "بادگیر"ی تزئینی، گاهی به صورت تزئینات زائد و جز اینها در معماری ابنیهی جدید نمایان میگردند.
... از یکسو، شتابزده و مجذوب برای تشرّف به عالم مدرنیسم، میراث معنوی و سنّتهای خود را رها کردهاند؛ و از دیگر سو، بیریشه و بیهویّت در تکاپوی حفظ صورتها و اجساد و اجسام آنچه که معنایشان از کف رفته و روحشان از تن گریخته و به نسیان سپرده شده است، برخاستهاند.
نقش بر دیوار مثل آدمست/ بنگر از صورت چه چیز او را کمست/ جان کم است آن صورت بیتاب را/ رو، بجو آن گوهر نایاب را
(همان، صص 178-179)
جعل هویّت با توسل به آثار موزهای
برخی انسانها هویّت را در آثار گذشتگانِ خویش در موزهها و آیینهای متروک جستجو میکنند و در حقیقت برای خود هویّت جعل میکنند. البته شناخت تاریخ و هویّت تاریخی خوب است، ولی تفکری که همه چیز انسان را از او بگیرد و وی را با موضوعاتی سرگرم کند که از نظر تفکّر ِ مدرن تنها سزاوار موزهها هستند و در زندگی امروز انسان نباید نقشی داشته باشند، پسندیده نیست. نتیجهی چنین تفکری، بهرهگیری از آثار موزهای در جهت ایجاد هویتی کاذب و یا برای تخطئهی دیگران و فخرفروشی و متمایز جلوه دادن خویش است.
(همان، صص 199-200)
تزیین ِ مساجد؛ آری یا نه؟
پیامبر اکرم (ص)، از تزیین نمودنِ مساجد نهی فرمودهاند. منظور از "زینت مطرود"، همان زینتی است که برای تفاخر و فخرفروشی و اغفال مردم بر در و دیوار مسجد نقش بندد؛ وگرنه در مورد نازککاریها و هنرهای ظریفِ تذکّردهنده و تلطیف کننده (مانند کتیبهنویسیهای قرآنی که فضا را از روح کلام الهی سرشار میکند) مصداق ندارد.
(همان، صص 378-379)