وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

افسانه‌های کهن چک

آلوئیس ییراسِک (1851-1930)، نویسنده‌ی مشهور ِ چک، در سال 1894، کتابِ «افسانه‌های کهنِ چِک» را به رشته‌ی تحریر درآورد. این کتابِ حماسی، مورد استقبال فراوان نوجوانان و مردم قرار گرفت و جایگاه ویژه‌ای در ادبیاتِ آن سامان یافت. 

 

[دانلود PDF کتاب با تصویرسازی‌های زیبای Věnceslav Černý ]

  


نمونه صفحاتِ کتاب در زیر: [با کلیک روی تصاویر، بزرگنمایی می‌شوند]



-------------------------------------------------


اقتباس سینماییِ یرژی ترنکا



در سال 1953، یرژی ترنکا، انیماتور نابغه‌ی چِک، هفت داستان از این کتاب را در قالبِ یک انیمیشنِ عروسکیِ 79 دقیقه‌ای روانه‌ی پرده‌ی سینماها نمود:

1- افسانه‌ی فرمانده "چِک"، نیایِ بزرگِ مردم چک، که آن‌ها را به سرزمین جدیدی بر کرانه‌ی رود ولتاوا ـ در دامنه‌ی کوهِ ریپ هدایت کرد.



2- حکایت فرمانده "کروک" که دستور به ساختِ قلعه‌ی مقدّسِ ویشه‌راد بر پرتگاهِ مشرف به رودِ ولتاوا داد؛ و حکایتِ سه دختر او: کازی، تِتا و لیبوش.

3- افسانه‌ی "بیوُی"، پسر ِ سُدیوای، که پیروزمندانه گراز وحشی را شکار می‌کند و به وصالِ "کازی" (دختر ِ ارشدِ کروک) می‌رسد.

4- افسانه‌ی "پره‌میسل"ِ برزیگر:

پس از مرگِ کروک، کوچکترین دخترش "لیبوش" به قدرت می‌رسد و زمام امور قبیله به دستِ زنان می‌افتد. او توانایی پیشگوییِ آینده را دارد و مردانش را برای یافتن همسری ـ که پادشاهِ جدید چِک‌ها شود ـ رهسپار روستایِ استادیس میکند؛ جایی که اسبی سپید آنان را بسوی برزیگری "پره‌میسل"نام هدایت میکند.



5- افسانه‌ی جنگِ زنان (نبردِ دوشیزگان) :

دوره‌ای که قدرت در دستِ "لیبوش" بود، زنان را اختیارات فراوان بود؛ ولی پس از ازدواجش با پره‌میسل و تأسیس خاندانِ پره‌میسلید، مردان بر زنان سَروری می‌جویند و همین امر "ولاستا" (ندیمه‌ی لیبوش) را برمی‌آشوبد تا با جوخه‌ای از زنان به نبردِ مردان درآیند. آنان "شارکا"ی زیبارو را با طناب به درختی در جنگل می‌بندند و او را طعمه‌ی در بند کردنِ "تیراد" می‌کنند ... [ترنکا، پایانِ تلخ این داستان را با پایانی صلح‌آمیز و آشتی‌جویانه در فیلم‌اش جایگزین نموده است!]



6- افسانه‌ی "ژسومیسل" و "هوریمیر" :

در ایام پادشاهیِ ژسومیسل، تبِ طلا همه‌گیر می‌شود. به فرمانِ او، کشاورزان را به کارِ معدن می‌گمارند و همین امر سبب از بین رفتن زراعت و آبادانی می‌شود. "هوریمیر" نجیب‌زاده‌ی خاندانِ نئومتلسکی، این وضعیت را تاب نمی‌آورد ... .



7- نبرد با لوچانیان:

در ایام سلطنتِ "نِکلان"ِ بزدل، "ولاستیسلاو"ِ شرور از قبیله‌ی همسایه‌ی لوچانی بر ضدِ پادشاهیِ چِک‌ها می‌شورد و روستاها را به آتش می‌کشد. نِکلان، که خودش شهامت مبارزه با او را ندارد، پسرعموی جوانش "چِست‌میر" را مُلبّس به جامه‌ی رزم‌اش نموده، راهیِ نبرد میکند ....



-------------

اکثر منتقدین سینمایی، این فیلم را اثری ارزنده و فاخر ارزیابی نموده‌اند که نقطه‌ی عطفی در تاریخ انیمیشن‌سازی به شیوه‌ی استاپ‌موشن می‌باشد. ژرژ سادول، در فرهنگِ فیلم معروف‌اش، این انیمیشن را بخاطر استفاده از عروسک‌هایی با چهره‌های جاندار و تعددِ "سیاهی‌لشکر"ها ستوده است و اقتباس ترنکا را با اقتباس فریتس لانگ از "نیبلونگن" مقایسه کرده! [1]

فیلم، اکثراً بر صحنه‌پردازی‌های شاعرانه‌ی ترنکا می‌چرخد تا بر دیالوگ. ولی در سکانس پایانی، بیانِ تصویریِ ترس‌ها و تردیدهای پادشاه"نِکلان"، با نجواهای پیاپیِ ضمیر ِ ناآرام‌اش عجین میگردد و منظری مکبث‌گونه می‌آفریند.


یری ترنکا در پشت صحنه‌ی انیمیشن "افسانه‌های کهن چک" (1952)



زیرنویس فارسی فیلم:

ترجمه‌ی متن این انیمیشن، به خواستِ نگارنده، از روی زیرنویس فرانسوی آن، توسط آقای نیما فرزادفر به انجام رسید و سپس توسط نگارنده، ضمنِ مقابله با زیرنویسِ روسی، تصحیح و اصلاح گردید. 

هنگام جست‌وجوی بی‌حاصل برای پیدا کردنِ ترجمه‌ای فارسی از اثر مشهورِ آلوئیس ییراسک، مُطّلع شدم که در اوایل دهه‌ی 1330 شمسی، "افسانه‌های باستانیِ مجارستان" (و نه افسانه‌های چِک) توسط زنده‌یاد فضل‌الله مهتدی (صبحی) به فارسی ترجمه و بازنویسی شده بود؛ ولی در واقعه‌ی کودتای 28 مرداد، چون اسم مجارستان روی‌اش بود، بعنوان اینکه کتاب مربوط به بلوک شرق است، ایادیِ حکومت آن را از چاپخانه‌ی پیک ایران بردند و آتش زدند! [2]

اینک، این ترجمه‌ی فارسی از "افسانه‌های کهن چِک" را به یادِ "صبحی" تقدیم به نوجوانان و فرزندان ایران‌زمین می‌کنیم.

- زیرنویس فارسی فیلم Staré povesti ceské : دانلود از سایت ساب‌سین.


اطلاعات فیلم در: IMDB

تماشا و دانلود فیلم از نماشا در سه بخش: بخش اوّل - بخش دوّم - بخش سوّم

تماشا و دانلود فیلم از آپارات:

http://www.aparat.com/v/NyQAX



تابلوی "نبردِ دوشیزگان" بر اساس افسانه‌های کهن چک. اثر یوزف ماتاوزر




[1] نک: فرهنگ فیلمهای سینما (ج 1). تألیف ژرژ سادول. ترجمه‌ی هادی غبرائی و همکاران. نشر آینه، تهران: 1367. ص 76.

[2] نک: در جستجوی صبح (خاطرات عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار انتشارات امیرکبیر). نشر روزبهان، تهران: 1394. ص 375.




روباه و خرگوش

ولادیمیر ایوانُویچ دال (1801-1872)، فرهنگ‌نویس بزرگ زبان روسی، در طول زندگی‌اش بخشی از افسانه‌ها و تاریخ شفاهی روسیه را جمع‌آوری و ثبت نمود. او برای جمع‌آوری ترانه‌های محلی، افسانه‌ها و داستان‌های فولکلور روسی، بیست سال را به سفر و تحقیقات گسترده گذراند. تلاش‌هایش برای معرفی ثروتِ کلامی زبان روسی، برایش شهرتی بین‌المللی نیز به ارمغان آورد. یونسکو، سالِ 2000 میلادی را، به مناسبت دویستمین سالگرد تولّدش، سالِ جهانی ولادیمیر دال نامگذاری کرده بود.


تندیس "دال" در محوطه‌ی دانشگاه ملی ولادیمیر دال در شرق اوکراین

«روباه و خرگوش» یکی از داستان‌های فولکلور مشهور روسی است که توسط ولادیمیر دال ثبت و برای کودکان بازنویسی شده است. داستان درباره‌ی ماده‌روباه و خرگوشی است، که یکی خانه‌ای یخی دارد و دیگری کلبه‌ای چوبین. با آمدن بهار، خانه‌ی یخی روباه، آب می‌شود و او به کلبه‌ی خرگوش پناه می‌آورد تا شبی در آنجا اُتراق کند. خرگوش پذیرایش می‌شود، ولی خودش توسط روباه از کلبه‌ رانده می‌گردد. خرگوش، آواره و گریان، در جنگل به حیوانات مختلفی برمی‌خورد که هر یک، علت گریه‌ی او را می‌پرسند و تصمیم می‌گیرند کمکش کنند تا روباهِ متجاوز را از کلبه بیرون کند؛ ولی همگی با رَجَز-خوانی روباه، میدان را خالی می‌کنند و فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند. خرگوش بی‌نوا، در نهایت، به خروسِ چکمه‌پوشِ داس بر دوشی می‌رسد؛ و این یکی امّا حریف ماده‌روباه می‌شود و او را از کلبه بیرون می‌کند.


دانلود نسخه‌ی اصل داستان (با فُرمت  epub) با تصویرسازی‌های "و. تابِر"

 


از تصویرسازی‌های "یوری واسنِتسوف" برای داستان «روباه و خرگوش»


از تصویرسازی‌های "فرانچسکا یاربوسُوا" برای داستان و انیمیشن «روباه و خرگوش»


این داستان تا کنون، توسط هنرمندان مختلفی، تصویرگری شده است؛ از جمله "و. تابِر" ، "یوری واسنِتسوف" و "فرانچسکا یاربوسُوا". این آخری، همسر "یوری نورشتاین" ، انیماتور شهیر روسی، است. آنها به اتفاق یکدیگر، انیمیشن کوتاه «روباه و خرگوش» را در سال 1973 ساختند. این انیمیشن، جزو آثار ماندگار و کلاسیک یوری نورشتاین می‌باشد و گام مهمی در زندگی حرفه‌ای وی محسوب می‌گردد. 


"فرانچسکا یاربوسُوا" (سمت راست) به اتفاق همسرش "یوری نورشتاین" (سمت چپ)

یوری نورشتاین، انیماتور بزرگ روس


 قاب‌بندی‌های فرش‌گونه‌ی اثر، جلوه‌ای زیبا بدان داده است. نکته‌ی جالب دیگر در این انیمیشن، اسامی حیوانات است. مثلاً "روباه" را "لیزا پاتریکیونا" می‌نامند [لیزا، به روسی، همان روباه است؛ و "پاتریکیونا" ظاهراً دلالت بر مکار بودن و چرب‌زبانی‌اش دارد]  و "میشا خرسه" را "میخائیل پاتاپیچ" یا "میخائیل پاتاپُویچ" صدا می‌زنند [که "میشا" در روسی، مصغّر "میخائیل" است]. روس‌ها هیچ‌وقت اسم تنهای کسی را صدا نمی‌کنند؛ همیشه اسم پدر را نیز دنبال آن می‌چسبانند. مثلاً اگر کسی اسمش حسن است و اسم پدرش حسین، او را حسن حسینویچ نامند.

من از روی تفنّن و علاقه‌ی شخصی، این انیمیشن را زیرنویس فارسی زده و در آپارات منتشر کرده‌ام:

http://www.aparat.com/v/mNIs0